آیساآیسا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

❤❤آیسا، طلایی موهایت گندم زار من❤❤

هیس گابا....

سلام دوباره سلام عشق کوچولوی من... دلم نیومد این پست رو اختصاصی نکنم... الان یه مدتی هست که تو خونه دایی جون رضا راه میره میگه گابا... من یه وقتایی سَر نماز گابا... مامان در حال آشپزی و بعضی وقتها کنارشم میبینم زمزمه میکنه گابا بابا مَمَد از در میاد میگه آآآآآآآآآآآآآاای جوجوی بابا گابا  و بابا علی که وقتی شما گابا رو به کار بردی نبوده اما براش تعریف کردم تا زنگ میزنه میگه دخمل بابا گابا و اما ماجرای گابا: رو مبل دراز کشیدی میگی ماما ماما مَ گابام(من خوابم) هیس دادو ایضا گابا=دایی جون رضا خوابه الهی فدای تو بشم با این حرف زدنت آخه و الان آدا گابا  در قلب خدا گابا... ...
18 مرداد 1393

اِسمشو نیار....!!!!

سلام عشق کوچولوی مامان... یه چند وقتی هست کارت شده پارک رفتن به صورت منظم ... و مشکل اینجاست که صبح بیدار میشی اَبابا...شب تو خواب مامان ایجا نه اوجا اَباباوووووووووووو وای که تو ماشین هم میشینی آدرس میدی که مَمَد ایجا اَبابا نیش اوجا اَباباس(اَبابا همون مخفف تاب تاب عباسی و کنایه از پارک دارد) و اما در پارک:اینکه خودت به طور کاملا مستقل بالا میری و از سُر سُره های خیلی مُهیج پایین میای به صورتی که اکثر بیننده ها چشماشون گِرد میشه آخه خیلی کوچولویی تو سُرسُره ی تونلی پیچ پیچی اون وسط ها وامیستی و راه بچه ها رو میبندی و با جیغ و خوشحالی پایین میای... اگه بچه ای از سُر سُره بالا بره مثل آدم بزرگا  میری روبه روش میگی اودا...
18 مرداد 1393

تولدت مبارک باباجی

و خدایی که در این نزدیکیست کنار ما و در جشن کوچک ما... سلام دختر قشنگم عشق کوچولوی من ... عشق مامان واسه تعطیلات عید فطر اومدیم همدان و حسابی تاب تاب و  این ور و اونور و کلی خوش گذروندیم تا الان... و 11 مرداد تولد باباجی علی که دایی و زندایی و عسل و علی رضا که زحمت کشیدن و اومدن و کلی خوش گذشت و باباجی وارد 39 سالگی شد...جونش سلامت و خدا ایشالا سایشو از رو سرمون کم نکنه ووو و اما از شیرین زبونیهای شما ماما نَ دون=مامان نکن و این جمله رو خیلی به کار میبری بیشتر در موقعی که موهاتو شونه میکنم و یه کار خیلی شیک و فانتزی که انجام میدی اینکه چشم و ابرو میکشی...آیسا یه چشم و ابرو بیا ...و اینقدر این کار رو با ناز انج...
13 مرداد 1393

در 21 ماهگی

عشق کوچولوی مامان سلام سلام دختری برگ گلی... 21ماهگیت مبارک فندوق کوچولوی من و در 21 ماهگی اونقدر شیرین شدی و من و بابا رو کلا سورپرایز میکنی با جمله بندی های شیرینت... بابا بیا تو بادی=بابا بیا توپ بازی بابا بیا نَدادی=بابا بیا نقاشی و علاقه خیلی زیادی به نقاشی کردن داری در طول روز 7 تا 8 بار وسایل نقاشی میاری و میبری و اول هم میگی :ما ئی بیکش= ماهی بکش بابا پادو باد کن=بابا پاتو  باز کن  واسه بازی توپ قل دادن بابا پادو بیا=بابا پاشو بیا ماما دی بیده ه ه ه=ماما شیر بده ماما ای یار بیده ه ه =ماما خیار بده ماما اِن نا نِه بیده ه ه=مامان هندونه بده (به خربزه هم میگی هندونه) ماما دَمائی  توش؟؟؟؟...
3 مرداد 1393
1